Top 10 similar words or synonyms for پلتفرمهای

concurrent    0.655198

feeder    0.650813

threading    0.649965

analyze    0.649935

پروتکلها    0.640167

سمافورهای    0.639750

implicitly    0.631418

semaphore    0.629816

upvar    0.627706

flc    0.626156

Top 30 analogous words or synonyms for پلتفرمهای

Article Example
امنیت پایگاه داده علاوه بر استفاده از ابزارهای نظارت و یا بازرسی، قابلیتهای بازرسی پایگاه داده بصورت محلی، برای بسیاری از پلتفرمهای پایگاه داده موجود است. دنباله ای از بازرسیهای محلی را می توان به صورت منظم استخراج کرده و به یک سیستم امنیتی طراحی شده انتقال داد که مدیران پایگاه داده به آن دسترسی نداشته باشند.
چهارچوب تعامل‌پذیری دولت الکترونیک با توجه به رشد گسترده خدمات الکترونیکی در سطح دستگاه‌های مختلف دولتی و لزوم یکپارچه سازی داده‌ها و اطلاعات در جهت کاهش افزونگی و کاهش طول فرایندهای اداری و ایجاد پنجره واحد خدمات دولتی، تعامل اطلاعاتی و داده‌ای بین دستگاه‌های دولتی الزام اساسی یافته است. مسئله پیش رو در این مسیر استفاده دستگاه‌های مختلف و حتی زیرمجموعه‌های هر یک از آنها از نرم‌افزارهایی با پلتفرمهای مختلف و سیستمهای داده‌ای ناهمگون است. از اینرو وجود یک چارچوب تعامل پذیر داده‌ای در دولتهای دنیا احساس شد و دولتها برای این مسئله به دنبال راه حلهای مختلف از جمله معماری سازمانی و چارچوب تعامل پذیری دولت الکترونیک رفتند.