Top 10 similar words or synonyms for مفعولی

فاعلی    0.881826

مفرد    0.774330

نکره    0.716712

فاعل    0.700800

مضارع    0.700480

مصدری    0.697826

ضمایر    0.696892

ستاک    0.680153

ماضی    0.675013

مصدر    0.671621

Top 30 analogous words or synonyms for مفعولی

Article Example
حالت مفعولی به عنوان نمونه واژهٔ آلمانی "Hund" (به معنای "سگ") که واژه‌ای مذکر است، چنانچه در حالت مفعولی استفاده شود، حرف تعریف آن تغییر می‌کند:
حالت مفعولی در زبان آلمانی به حالت مفعولی، "آکوزاتیو" گفته می‌شود و از آن برای نشانه‌گذاریِ مفعول‌های صریح و مفعول‌های برخی حروف اضافه یا قیود استفاده می‌شود و آن هم فقط برای حرف تعریف، ضمایر، و صفت‌های مذکر.
حالت مفعولی چنانچه تأکید بر عمل یا جابه‌جایی (به سمتِ جایی) باشد پس از حروف اضافهٔ دستهٔ دوم، حالت مفعولی استفاده خواهد شد و چنانچه تأکید بر مکان باشد (داخل جایی یا روی جایی)، حالت برایی استفاده خواهد شد. این حروف اضافه ممکن است با فعل‌هایی هم استفاده شوند که در آن صورت فعل است که وضعیت مفعولی یا برایی را مشخص خواهد کرد.
حالت مفعولی حالت مفعولی یا حالت رایی در زبان‌شناسی، حالتِ دستوریِ مفعولِ صریحِ فعل متعدی است.
حالت مفعولی حالت مفعولی در زبان نیا-هندواروپایی وجود داشته است و امروزه در برخی زبان‌های هندواروپایی (مانند لاتین، سانسکریت، یونانی، آلمانی، لهستانی، رومانیایی، روسی، و اوکراینی)، در زبان‌های آلتایی، و در زبان‌های سامی (آفریقایی–آسیایی) (مانند زبان عبری و عربی کلاسیک) وجود دارد.