Top 10 similar words or synonyms for بدشان

خوششان    0.788488

بهوش    0.749692

سراغش    0.745274

خوشش    0.730228

بدش    0.721474

پیز    0.716496

خوشتان    0.710721

بحساب    0.705084

خوشم    0.703559

درنمی    0.691442

Top 30 analogous words or synonyms for بدشان

Article Example
اثر زی‌گارنیک در دهه ۱۹۲۰ روانشناس روس، بلوما زی‌گارنیک برای اولین بار از تماشای گارسون‌های یک رستوران به ایدهٔ این که افراد از بازگذاشتن انتهای کارها بدشان می‌آید، رسید. او مشاهده کرد که گارسون‌ها سفارشاتی که قبلاً به انجام رسانده بودند را فراموش می‌کردند و فقط به سفارش‌هایی که در حین انجام آن‌ها بودند توجه می‌کردند.
سیندرلا (اپرا) این دو از یافتن یکدیگر بسیار خوشحال شده و همدیگر را در آغوش می‌گیرند. دن مگنیفیکو، کلوریندا و تیسبه بسیار غضبناک می‌شوند و سعی می‌کنند که سیندرلا را با خشونت از شاهزاده دور کنند. با دیدن این رفتارهای نا عادلانه، رامیرو تصمیم به تنبیه آنها می‌گیرد؛ اما سیندرلا از وی می‌خواهد که بخشندگی را پیشه کرده و از رفتارهای بدشان چشم پوشی کند. همچنان که سیندرلا آن خانه را با همسر رویاهایش ترک می‌کند، آلیدرو پایان خوش این داستان را شکر می‌گوید.
آواز زمین (ترانه) کاکر گفته که برای اعتراض به ظاهر مسیح گونهٔ مایکل بر روی صحنه رفته است و این در حالی بود که وقتی او به صحنه هجوم برد، مایکل بر روی جرثقیل بود و هنوز لباس سیاه به تن داشت و هیچ نشانه‌ای از مسیح و پرستش او از طرف یهود دیده نمی‌شد. همچنین کاکر ادعا کرد که به خاطر اینکه مردم حاضر در سالن که بالغ بر ۲،۰۰۰ نفر می‌شدند نیز از این اجرای مایکل بدشان آمده بود، این کار را کرد ولی در فیلم این اجرا زمانی که نیروهای امنیتی کاکر را به بیرون می‌بردند مردم به صورت یک‌صدا در حال فریاد زدن نام «مایکل» بودند.
پیغمبر دزدان مقصود و غرض وی از انتخاب لقب نبی السارقین یا پیغمبر دزدان برای خویش و استفادهٔ همیشگی از این لقب در اشعار و نوشته‌های خود، آن بود که با بیان شوخ طبعانهٔ خویش، در ظاهر دزدان بیابانی و سر گردنه و راهزنان صحراگرد و کوه نشین، و در باطن و لفّافه، تمامی دزدان و غارتگران اموال عمومی و از جمله به خصوص حکّام و زمامداران ستمگر را، به کردار زشت و جهنمی شان متنبه ساخته و با گفتار و لحن دلپسند آن زمان، آنها را از روش بدشان بازدارد.
وینی روث جاد دو روز بعد از قتل، یعنی یکشنبه ۱۸اکتبر ۱۹۳۱، جاد با دستی باندپیچی شده (بخاطر زخم گلوله)و همراه با صندوق ها و چمدان های حاوی اجساد از ایستگاه فینیکس سوار قطار مسافربری گلدن استیت لیمیت می شود. او شبانه به لوس آنجلس می رود. صبح روز بعد و با رسیدن به نقصد در ساعت ۷، صندوق ها بخاطر بوی بسیار بدشان و مایعات سرازیرشده از آن ها مورد ظن قرار می گیرند. مامور چمدان ها، آرتور وی. اندرسون ابتدا فکر می کند صندوق ها حاوی مواد قاچاق مثل آهوی مرده است. بنابراین می خواهد آن ها باز شوند. اما جاد بیان می کند که کلید چمدان ها را همراه خود ندارد.