Top 10 similar words or synonyms for بازتابگر

آناکتوووک    0.707469

kfp    0.686548

اناکتوووک    0.684033

دوچنگ    0.664491

ازگذراندن    0.656080

پتنگ    0.652589

اندازش    0.636580

ازآنکه    0.636147

ازطی    0.607851

ازمرگ    0.590842

Top 30 analogous words or synonyms for بازتابگر

Article Example
پس‌بازتابگر پس بازتابگر وسیله‌ای است که نوری را که از جهات مختلف به آن بتابد را به سمت منبع نور منعکس کند. از این نوع انعکاس در برچسب‌های موسوم به شب نما بسیار استفاده می‌شود و اخیراً نیز کاربردهایی در ساخت وسایلی که باعث نامرئی شدن می‌شود، پیدا کرده است.
نظریه‌های توطئه فرود بر ماه حضور پس بازتابگرها در آزمایش فاصله سنجی لیزری قمری شاهد این است، که فرود اتفاق افتاده‌است. رصدخانه لیک اقدام به بررسی پس بازتابگر آپولو ۱۱ هنگامی که آرمسترانگ و آلدرین روی ماه بودند، کرد ولی تا ۱ اوت ۱۹۶۹ موفق نشد. فضانوردان آپولو ۱۴ در ۵ فوریه ۱۹۷۱ پس بازتابگری را مستقر کردند، و رصدخانه مک‌دونالد بررسی خود را به همان روش انجام داد؛ و همین اتفاق برای آپولو ۱۵ اتفاق افتاد و مک‌دونالد بعد از چند روز موفق به بررسی شد. پس بازتابگرهای کوچکی هم توسط روس‌ها با کاوشگرهای لونخود ۱ و لونخود ۲ روی ماه قرار داده شده‌است.
دی‌بی‌آر دی بی آر (Distributed Bragg reflector) بازتابگری است که در موجبر استفاده می‌شود (مثلاً در فیبر نوری). ساختار آن متشکل از چند لایه ماده با n متفاوت است و یا متشکل از چند لایه متناوب با مشخصات دی الکتریک متفاوت که منجر به تغییر ضریب شکست مؤثر هر تناوب می‌شود. مرز هر لایه باعث ایجاد بازتاب جزیی موج اپتیکی می‌شود. موج‌هایی که طول موجشان نزدیک به چهار برابر قطر اپتیکی لایه هاست تعداد زیادی از بازتابها دچار تداخل سازنده می‌شوند و این لایه‌ها بعنوان بازتابگر عالی عمل می‌کنند.